ابراهیم احراری؛ زهرا خرازی محمدوندی آذر؛ نسیم مجیدی قهرودی
چکیده
این پژوهش، مطالعهای میانرشتهای درمورد تأثیرات «انسانشناسی فلسفی» بر «نظریهپردازی ارتباطات و سیاستگذاری رسانهای» است و درصدد بررسی این مسئله است که پارادایم- شیفت در اندیشة انسانشناسی، چگونه دانش ارتباطات را دستخوش دگرگونی کرده است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از روش تحقیق کتابخانهای و فوکوسگروپ، ...
بیشتر
این پژوهش، مطالعهای میانرشتهای درمورد تأثیرات «انسانشناسی فلسفی» بر «نظریهپردازی ارتباطات و سیاستگذاری رسانهای» است و درصدد بررسی این مسئله است که پارادایم- شیفت در اندیشة انسانشناسی، چگونه دانش ارتباطات را دستخوش دگرگونی کرده است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از روش تحقیق کتابخانهای و فوکوسگروپ، نمودهای گفتمانِ دو رویکرد کلانِ انسانشناسیِ فلسفی (ذاتگرایی و نامینالیسم)، در نظریات ارتباطی و سیاستگذاری رسانهای را استخراج کردیم. یافتههای این تحقیق، ما را به شناختی جدید از دانش رسانهای میرساند که میتوان آن را تحتتأثیر نوع انسانشناسی، به دو بخشِ «نظریههای ارتباطی ذاتگرا» و «نظریههای ارتباطی نامینالیستی» تقسیم کرد. همچنین، نشانگر این واقعیت است که تکنولوژی و دانش رسانهای در درون بافتار فکری انسانشناسی قرار دارد و از سوی آن احاطه شده است. بهعلاوه، نتایج بهدستآمده، ما را به این شناخت میرساند که چگونه گفتمانهای مسلط انسانشناسی، پیشفرضهایی تولید کردهاند که در نظریهپردازی و سیاستگذاری رسانهای، تأثیراتی عمیق گذاشته است، حالآنکه منشأ این پیشفرضها تاکنون برای ما نامرئی بوده است.
محمدرضا فهیمی سیوکی؛ علیرضا ,پویا
چکیده
گسترش روزافزون رسانههای اجتماعی، نهتنها موجب تحول شـیوههـای تولیـد و پخـش خبر در دنیا شده، بلکه ساختار فناوری رادیو وتلویزیون را نیز دگرگون کرده است. مخاطبان در قالب کاربران رسانههای اجتماعی، قدرت بیشتری یافته و در پی آن، فرهنگ سلبریتی نیز پررنگ شده است. اما رادیو و تلویزیون ایران نسبت به این تحولات، توجه چندانی نداشته و این، ...
بیشتر
گسترش روزافزون رسانههای اجتماعی، نهتنها موجب تحول شـیوههـای تولیـد و پخـش خبر در دنیا شده، بلکه ساختار فناوری رادیو وتلویزیون را نیز دگرگون کرده است. مخاطبان در قالب کاربران رسانههای اجتماعی، قدرت بیشتری یافته و در پی آن، فرهنگ سلبریتی نیز پررنگ شده است. اما رادیو و تلویزیون ایران نسبت به این تحولات، توجه چندانی نداشته و این، سبب شده کاربران شبکههای اجتماعی و در رأس آن، سلبریتیها، در تقابل با این دو رسانه قرار گیرند. این پژوهش از دو روش کتابخانهای و مصاحبة عمیق با صاحبنظران بهصورت مکمل یکدیگر استفاده کرده است؛ ابتدا طبق چارچوب مفهومی و سؤال اصلی پژوهش، جایگاه سلبریتیها در ایران بررسی شده، سپس به رویکردهایی که لازم است رسانة ملی بدان توجه داشته باشد تا بتواند به وضعیت مطلوب برسد، اشاره شده است که دادههای این بخش، به روش نظریة زمینهای، در دو بخش و ذیل هفت مقوله گردآوری شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مهمترین گزارهها در تولید محتوا عبارتاند از: تشکیل تحریریة فراخبرمجازی، شکلگیری «خبرنگاران بحران»، دیپلماسی سلبریتی و کنشهای فعال داوطلبانه. در بخش سیاستگذاری مطلوب هم بر توزیع، شیوة توزیع شبکهای و مهندسی خبر تأکید شده است.