علی مومنی؛ مهری بهار
چکیده
هدف این پژوهش، مطالعه تبلیغات تلویزیونی «کمیته امداد امام خمینی(ره)» بودهاست. سوال اصلی پژوهش، چگونگی بازنمایی مفهوم فقر در تبلیغات و چگونگی استفاده از فنون تبلیغی برای مشارکت در فعالیت خیریه، در نمونههای مورد مطالعه، بودهاست. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و با راهبرد شدت، 4 نمونه از تبلیغات، برای مطالعه، انتخاب ...
بیشتر
هدف این پژوهش، مطالعه تبلیغات تلویزیونی «کمیته امداد امام خمینی(ره)» بودهاست. سوال اصلی پژوهش، چگونگی بازنمایی مفهوم فقر در تبلیغات و چگونگی استفاده از فنون تبلیغی برای مشارکت در فعالیت خیریه، در نمونههای مورد مطالعه، بودهاست. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و با راهبرد شدت، 4 نمونه از تبلیغات، برای مطالعه، انتخاب شدند و با روش تحلیل محتوای کیفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان میدهد که کمیته امداد برای بازنمایی مفهوم فقر از 6 مؤلفهی زنان سرپرست محض خانواده تکوالد؛ حوزه غذایی، جهتدهنده ارتباطات میانفردی؛ میزانسن کهنه؛ ظاهر مستمندانه؛ اشتغال اجباری زنان و کمکهای خیریه بهمثابه مرتفعکننده فقر ؛ استفاده کردهاست. بهعبارتی کمیته امداد، در انتخاب مؤلفههای فقر، مطابق با تعریف معیارها و مفهوم فقر عمل کردهاست. از طرفی دیگر از فنونی مانند بهکارگیری ارزشها برای اعتبار بخشیدن به خود، جاذبههای احساسی، جواب مثبت فرضی، راهحل ساده، نمادها، داستانمحور بودن، جاذبه اخلاقی و روش غیرمستقیم(نرم) استفادهکردهاند. در نمونههای مورد مطالعه، از رویکرد بازنمایی برساختگرا استفاده شدهاست و درصدد برساخت مفهوم فقر و فقرزدایی بودهاند؛ بهنحوی که ساخت کلیشههای همهفهم درباره فقر و امر خیریه، میسر میشود. این شیوه بازنمایی فقر اجتماعی را رفع نکرده، بلکه باعث تقویت ساختار طبقاتی موجود در جامعه شده و صرفاً با استفاده از برانگیختن احساسات مخاطبان به دنبال کمکهای مردمی و موردی به طبقه محروم جامعه هستند.
سیروان عبدی؛ هادی خانیکی؛ اکبر نصراللهی؛ بیتا شاه منصوری
چکیده
ایدز یکی از مسائل مهم حوزه سلامت است که تا کنون تلاشهای انسانی برای یافتن درمان قطعی موثر برای آن به نتیجه نرسیده است. این بیماری هر ساله در سراسر جهان افراد زیادی را مبتلاء میکند که همین امر لزوم توجه به این بیماری و نوع بازنمای آن در رسانههای جمعی را توجیه میکند. تحقیقات حاکی از آن است که بازنمایی بیماری بر نگرش درباره آن، مبتلایان ...
بیشتر
ایدز یکی از مسائل مهم حوزه سلامت است که تا کنون تلاشهای انسانی برای یافتن درمان قطعی موثر برای آن به نتیجه نرسیده است. این بیماری هر ساله در سراسر جهان افراد زیادی را مبتلاء میکند که همین امر لزوم توجه به این بیماری و نوع بازنمای آن در رسانههای جمعی را توجیه میکند. تحقیقات حاکی از آن است که بازنمایی بیماری بر نگرش درباره آن، مبتلایان و اقداماتی که باید درباره بیماری انجام شود، تاثیرگذار است. در این تحقیق به منظور بررسی بازنمایی ایدز/اچ.ای.وی در رسانههای جمعی به مطالعه سه مجموعه پزشکی «سایه تنهایی»، «حادثه» و «پرستاران» پرداختهایم. برای پاسخ به سوال تحقیق از دو روش نشانهشناسی و تحلیل گفتمان بهره بردهایم و در مجموع 12 صحنه را تحلیل کردهایم. واحد تحلیل نیز «صحنه» است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در هر کدام از این سریالها بر راههای انتقال خاصی تاکید شده و سایر ابعاد بیماری شامل روند پیشرفت بیماری، راههای پیشگیری، راههای درمان و در کل بعد زیست پزشکی این بیماری مغفول مانده است. این در حالی است که بر جنبه اخلاقی و دینی پیشگیری با تاکید بر رعایت موازین اخلاقی، حمایت اجتماعی به ویژه از سوی خانواده و ایجاد انگیزه برای مبارزه با بیماری تاکید شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استفاده از برنامههای آموزش سرگرمی مانند سریالهای پزشکی میتواند ضمن سرگرم کردن مخاطبان، اطلاعات مناسبی در این خصوص بدست دهد. اما توجه کافی به ابعاد مختلف یک بیماری مزمن واگیردار از قبیل پیشگیری، درمان و راههای انتقال از الزامات آن به حساب میآید.
سیمین زمانی؛ نرگس نیکخواه قمصری؛ حسین بصیریان جهرمی
چکیده
پژوهش حاضر به مطالعه نشانهشناسانه جنسیت در یکی از آثار مهم سینمایی داریوش مهرجویی پرداخته است. از آنجاکه یکی از مباحث مهم در متون رسانهای و آثار سینمایی، ترکیب جنسیت و مباحث پیرامون زنان از سوی سینماگران مؤلف است، مطالعه جنسیت در سینما بهمنزله پدیدهای اجتماعی-فرهنگی میتواند راهگشای پژوهشگران علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی ...
بیشتر
پژوهش حاضر به مطالعه نشانهشناسانه جنسیت در یکی از آثار مهم سینمایی داریوش مهرجویی پرداخته است. از آنجاکه یکی از مباحث مهم در متون رسانهای و آثار سینمایی، ترکیب جنسیت و مباحث پیرامون زنان از سوی سینماگران مؤلف است، مطالعه جنسیت در سینما بهمنزله پدیدهای اجتماعی-فرهنگی میتواند راهگشای پژوهشگران علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی باشد. براین اساس، پژوهش حاضر که در سنت مطالعات فرهنگی در حوزه مطالعات ارتباطات، انتقادی و شناخت واقعی فرهنگ قرار میگیرد، در پی پاسخ به این پرسش است که، داریوش مهرجویی جنسیت و به تبع آن دوگانه زنانه و مردانه را در فیلم بانو چگونه بازنمایی کرده است؟ از آنجا که هدف این مقاله، آشکار کردن لایههای رمزگذاریشده از معناست که در ساختار رسانهای سینما و در قالب متون سینمایی روایت میشود، بنابراین روش انجام آن، تحلیل نشانهشناختی است. از سوی دیگر به دلیل آنکه آثار سینمایی از طریق بازنمایی ارزشهای حاکم به تولید ایدئولوژی و معنا میپردازد، رمزگشایی بازنمایی جنسیت در سینما، نیازمند تحلیل نشانهشناسانه از متن است.یافتهها نشان میدهد که شخصیت محوری زن (جنس مؤنث) بانو، بهمثابه زنی مدرن، کمحرف و تحصیلکرده، واجد تمایلات و رگههای فرهیختگی و فمینیستی و در عین حال از طبقه بالای اجتماع، بازنمایی شده است. همچنین در این فیلم، ایدئولوژی مردسالارانه، مردان را فارغ از طبقه اجتماعی، خودخواه، خودرأی، مستبد، قدرتطلب، دارای نقشی حمایتکننده و در عین حال سلطهجویانه برای زنان، تصمیمگیرنده، نمایش میدهد.