زینب لطفعلیخانی؛ ناصر فکوهی؛ احمد الستی
چکیده
سینما همواره هنر و رسانهای مؤثر بر کنش اجتماعی بوده و به همین دلیل، قدرتها از آن بهرهبرداری کردهاند. گرایش اصلی مجموعهقدرتهای صاحب سرمایۀ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، معطوف به یکسانسازی، دستکاری، سلطه بر سرنوشت سینما و «فرایند ساخت» سینماگر و سینمای اوست. اما سینما بهمثابه تخیل هنری، با واقعیت و فرایند ...
بیشتر
سینما همواره هنر و رسانهای مؤثر بر کنش اجتماعی بوده و به همین دلیل، قدرتها از آن بهرهبرداری کردهاند. گرایش اصلی مجموعهقدرتهای صاحب سرمایۀ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، معطوف به یکسانسازی، دستکاری، سلطه بر سرنوشت سینما و «فرایند ساخت» سینماگر و سینمای اوست. اما سینما بهمثابه تخیل هنری، با واقعیت و فرایند بازنمایی نیز ارتباط دارد. لذا در دیالکتیک میان «سینما بهمثابه هنر تخیل» و «سینما بهمثابه مهارت دستکاری رسانهای»، مرزها مبهم و نامطمئن هستند و آثار برخی سینماگران به دیالکتیکی متفاوت میان واقعیت و بازنمایی میانجامد. پیتر واتکینز فیلمسازی است که سینمای او نمونۀ بارز مبارزه با جریان سلطهگر سینمایی است. او فیلمسازی را از سینمای آماتور شروع کرد، بعد از ورود به سینمای حرفهای از جریان اصلی جدا شد و در پی آن، مورد سانسور و تخریب قرار گرفت. با مطالعۀ اسنادی دهۀ اول فیلمسازی او میتوان به فهمی بهتر از سازوکارهای این دو گونه از دیالکتیک، یعنی «تخیل مستقل هنری» در برابر «فیلمسازی در جهت منافع قدرتها» رسید. این مقاله نشان میدهد که تخیل واتکینزی در سه محور: قالب، روند و ایدئولوژی، در تقابل با تخیل جریان اصلی سینمایی قرار دارد. این تقابل به سینمایی انسانی شکل میدهد که ضمن حفظ تخیل زیباییشناختی فیلم، هدف آن بهبود بخشیدن به واقعیت است. این نظر یا هدف، برای نمونه، از این راهها عملی میشود: تأکید بر فیلم بودن فیلم، سیّالیت زمانی- مکانی، مشارکتدهی مردم عادی، حذف سلسلهمراتب فیلمسازی، آگاهیبخشی، آموزش پیش از وقوع فاجعه، مسئلهمحوری، شفافیت در ابراز عقاید شخصی، فاصلهگیری از ساختار روایی و ایجاد زمینۀ توافق با مخاطب.