ابراهیم احراری؛ زهرا خرازی محمدوندی آذر؛ نسیم مجیدی قهرودی
چکیده
این پژوهش، مطالعهای میانرشتهای درمورد تأثیرات «انسانشناسی فلسفی» بر «نظریهپردازی ارتباطات و سیاستگذاری رسانهای» است و درصدد بررسی این مسئله است که پارادایم- شیفت در اندیشة انسانشناسی، چگونه دانش ارتباطات را دستخوش دگرگونی کرده است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از روش تحقیق کتابخانهای و فوکوسگروپ، ...
بیشتر
این پژوهش، مطالعهای میانرشتهای درمورد تأثیرات «انسانشناسی فلسفی» بر «نظریهپردازی ارتباطات و سیاستگذاری رسانهای» است و درصدد بررسی این مسئله است که پارادایم- شیفت در اندیشة انسانشناسی، چگونه دانش ارتباطات را دستخوش دگرگونی کرده است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از روش تحقیق کتابخانهای و فوکوسگروپ، نمودهای گفتمانِ دو رویکرد کلانِ انسانشناسیِ فلسفی (ذاتگرایی و نامینالیسم)، در نظریات ارتباطی و سیاستگذاری رسانهای را استخراج کردیم. یافتههای این تحقیق، ما را به شناختی جدید از دانش رسانهای میرساند که میتوان آن را تحتتأثیر نوع انسانشناسی، به دو بخشِ «نظریههای ارتباطی ذاتگرا» و «نظریههای ارتباطی نامینالیستی» تقسیم کرد. همچنین، نشانگر این واقعیت است که تکنولوژی و دانش رسانهای در درون بافتار فکری انسانشناسی قرار دارد و از سوی آن احاطه شده است. بهعلاوه، نتایج بهدستآمده، ما را به این شناخت میرساند که چگونه گفتمانهای مسلط انسانشناسی، پیشفرضهایی تولید کردهاند که در نظریهپردازی و سیاستگذاری رسانهای، تأثیراتی عمیق گذاشته است، حالآنکه منشأ این پیشفرضها تاکنون برای ما نامرئی بوده است.