مهدیه بخشی؛ سروناز تربتی؛ علی جعفری؛ سید محمد دادگران؛ حبیب صبوری
چکیده
هدف این پژوهش تحلیل رمان احتمالاً گم شدهام نوشتۀ سارا سالار و تبیین این مسئله است که، در جامعۀ ایرانی، میان روابط اجتماعی با مفاهیم روانشناسانه و کهنالگوهای یونگ چه نسبتی وجود دارد و کهنالگوها چگونه روابط ما را با خود و دیگران تحت تأثیر قرار میدهند. بر این اساس، با کاربست ترکیبی نظریۀ پنجرۀ جوهری جوزف لوفت و هری اینگهام و ...
بیشتر
هدف این پژوهش تحلیل رمان احتمالاً گم شدهام نوشتۀ سارا سالار و تبیین این مسئله است که، در جامعۀ ایرانی، میان روابط اجتماعی با مفاهیم روانشناسانه و کهنالگوهای یونگ چه نسبتی وجود دارد و کهنالگوها چگونه روابط ما را با خود و دیگران تحت تأثیر قرار میدهند. بر این اساس، با کاربست ترکیبی نظریۀ پنجرۀ جوهری جوزف لوفت و هری اینگهام و کهنالگوهای یونگ (آنیما و آنیموس، سایه، اعداد و نماد)، شخصیتهای این رمان تحلیل شدهاند. نگارندگان، پس از خوانش رمان، با توجه به نظریۀ پنجرۀ جوهری و مفاهیم نظریات یونگ دربارۀ کهنالگوها، به این نتیجه رسید که راوی برای مواجهشدن با ناحیۀ کور و پنهانِ خود نقاب از صورت برمیدارد و برای یک روز، درحالیکه زندگی در زمان حال را تعلیق کرده، گذشتهاش را استیضاح میکند؛ به حیاط مربعیشکل ناخودآگاه خود میرود و با منطقهای از شخصیت خویش که برای دیگران و خودش ناشناخته است مواجه میشود. در این روایت که در طول یک روز اتفاق میافتد، راوی بارها با ناحیۀ پنهان و کور خود مواجه میشود؛ از دریچۀ این شناخت است که میخواهد از گمشدن در گذشته رهایی یابد و در زندگی حال به تعادل برسد. راوی با شناخت ناخودآگاه جمعی (ناحیۀ ناشناختۀ) خود و در پی آن، با خودگشودگی و افشا، منطقۀ گشودۀ شخصیت خود را گسترش میدهد و در برقراری ارتباط با خود و دیگران به تعادل میرسد.