علیرضا هاشم زادگان
چکیده
به دنبال اقدامات ضدایرانی دولت ترامپ در تروریستی اعلامکردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و متعاقباً ترور سرلشکر قاسم سلیمانی، شبکههای اجتماعی زیرمجموعهی شرکت متا (فیسبوک و اینستاگرام) اقدام به سانسور بیسابقهی مطالب مرتبط با سردار سلیمانی و حذف گستردهی حساب کاربران ایرانی کردهاند. این مقاله به دنبال آن است که مشروعیت سانسور ...
بیشتر
به دنبال اقدامات ضدایرانی دولت ترامپ در تروریستی اعلامکردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و متعاقباً ترور سرلشکر قاسم سلیمانی، شبکههای اجتماعی زیرمجموعهی شرکت متا (فیسبوک و اینستاگرام) اقدام به سانسور بیسابقهی مطالب مرتبط با سردار سلیمانی و حذف گستردهی حساب کاربران ایرانی کردهاند. این مقاله به دنبال آن است که مشروعیت سانسور مذکور را با اتکا به مواضع و مقررات اعلامی متا و همینطور قوانین مختلف و رویه قضایی در آمریکا بررسی کرده تا برای رفع و خنثیسازی آن راهکار ارائه دهد. از این رو، پژوهش تحلیلی حاضر از نوع اسنادی بوده و روش گردآوری اطلاعات در آن کتابخانهای است. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که نفس حضور اعضای سپاه (از جمله شهید سلیمانی) در شبکههای اجتماعی آمریکایی و همچنین انتشار مطالب توسط سایر کاربران در حمایت از آنها به لحاظ قانونی با هیچ محدودیتی مواجه نیست. بنابراین، ادعای متا یا دولت آمریکا مبنی بر وجود وظیفه و الزام قانونی در این باره دروغین و بیاساس است؛ ضمن اینکه برخی از مصادیق این سانسور حتی با مقررات داخلی متا نیز مغایرت دارد. در نهایت، این پژوهش با جمعآوری ادلهای متقن ثابت میکند که ما در خصوص محدودیتهای متا علیه سردار سلیمانی و سپاه با نمونهای از سانسور دولتی مواجه هستیم که در نظام حقوقی آمریکا غیرقانونی و قابل پیگیری است. فلذا، در صورت استفاده از راهکارهای پیشنهادی توسط این مقاله میتوان شرکت متا را ملزم به رفع سانسور مذکور کرد و به محدودیت انتشار مطالب مرتبط با شهید سپهبد سلیمانی و موارد مشابه در اینستاگرام و فیسبوک پایان داد.
حسن اسدزاده شهیر؛ طاهر روشندل اربطانی؛ اسماعیل سعدی پور؛ اکبر نصراللهی
چکیده
گسـترش شـبکه های اجتماعـی مجـازی همچـون اینسـتاگرام در ایـران، بـه سـبب ایجـاد محیـط و فضـای رسـانه ای غیررســمی و افزایــش قــدرت کاربــران در به اشــتراک گذاری عکــس، ویدئــو، ایده هــا، عواطــف و احساســات، فرصـت بی نظیـری را بـرای رشـد فرهنـگ سـلبریتی و هـواداری از آنهـا ایجـاد کـرده اسـت. بنابرایـن، هـدف ایـن پژوهــش، ...
بیشتر
گسـترش شـبکه های اجتماعـی مجـازی همچـون اینسـتاگرام در ایـران، بـه سـبب ایجـاد محیـط و فضـای رسـانه ای غیررســمی و افزایــش قــدرت کاربــران در به اشــتراک گذاری عکــس، ویدئــو، ایده هــا، عواطــف و احساســات، فرصـت بی نظیـری را بـرای رشـد فرهنـگ سـلبریتی و هـواداری از آنهـا ایجـاد کـرده اسـت. بنابرایـن، هـدف ایـن پژوهــش، مطالعــۀ دلیــل و زمینه هــای فرهنــگ هــواداری از ســلبریتی ها در اینســتاگرام اســت. روش تحقیــق بـه کار رفتـه در ایـن پژوهـش، کیفـی بـوده و از رهیافـت نظریـۀ زمینـه ای بـه عنـوان روش عملیاتـی پژوهـش اســتفاده شــده اســت. مشــارکت کنندگان پژوهــش، 22 نفــر از فالوورهــا یــا تعقیب کننــدگان ســلبریتی ها (بــا تعــداد فالــوور بیشــتر) در شــبکۀ اجتماعــی اینســتاگرام هســتند کــه بــه روش نمونه گیــری هدفمنــد انتخــاب شـدهاند. بـرای گـردآوری دادههـا از مصاحبه هـای عمیـق نیمه سـاختاریافته بهـره گرفتـه شـده اسـت. داده هـای گـردآوری شـده بـا بهره گیـری از روش مقایسـه ای مـداوم و مطابـق بـا رویه هـای نظام منـد اشـتراوس و کوربیـن در ســه مرحلــه (بــاز، محــوری و انتخابــی) مــورد تحلیــل قــرار گرفتنــد. قابلیــت اعتبــار، اعتمــاد و انتقال پذیــری داده هـا نیـز مـورد تأییـد قـرار گرفتـه اسـت. یافته هـای پژوهـش بیانگـر آن اسـت کـه مهمتریـن دلیـل تمایـل هــواداران بــه ســلبریتی ها عبارت انــد از: دیجیتالی شــدن زندگــی جوانــان، مصرفی شــدن جامعــه، ســلبریتیزه شــدن جامعــه، نقش آفرینــی رســانه های عصــر اول و فرســایش اعتمــاد نهــادی در جامعــه. همچنیــن تغییــر الگوهــای اوقــات فراغــت، اســتحالۀ شــهرت، وجــود نابرابــری در جامعــه و رواج مدرنی زاســیون یــا نوســازی بــه عنــوان عوامــل زمینــه ای یــا تســهیل گر نیــز در هــواداری از ســلبریتی ها نقــش داشــته اند.
اعظم راود راد؛ منصوره حجاری؛ زهرا مجدی زاده
چکیده
رسانههای اجتماعی، فرصتی را در اختیار گروههای مختلف مردم قرار داده که بتوانند تجربۀ زندگی روزمرۀ خود را بصری کنند. این بصریسازی زندگی روزمره توسط زنان اینفلئونسر در شبکۀ اجتماعی تصویرمحور اینستاگرام انجام میشود، در این مقاله، گفتمان غالب بازتولیدشده توسط این کاربران، موردمطالعه قرار گرفته است. با بهکارگیری چارچوب مفهومی ...
بیشتر
رسانههای اجتماعی، فرصتی را در اختیار گروههای مختلف مردم قرار داده که بتوانند تجربۀ زندگی روزمرۀ خود را بصری کنند. این بصریسازی زندگی روزمره توسط زنان اینفلئونسر در شبکۀ اجتماعی تصویرمحور اینستاگرام انجام میشود، در این مقاله، گفتمان غالب بازتولیدشده توسط این کاربران، موردمطالعه قرار گرفته است. با بهکارگیری چارچوب مفهومی متشکل از نظریۀ تحلیل گفتمان فوکو، بازنمایی جنسیت باتلر و فرهنگ تصویری میروزئف، میتوان با مطالعۀ تصاویر نمایشدادهشدۀ زنان توسط خودشان در اینستاگرام، به این سؤال پاسخ داد که آیا این تصاویر، برساخت و گفتمان متفاوتی از جنسیت ایجاد کرده است یا در چارچوب همان گفتمانهای غالب گذشته قرار میگیرند؟ به این منظور، 27 صفحۀ اینستاگرامی زنان اینفلئونسر با دنبالکنندگان بالای 500 هزار نفر، انتخاب شد. در مجموع، 315 پست (تصویر و متن) نیز بهعنوان نمونه، مورد استفاده قرار گرفت و با روش تحلیل گفتمان بصری، مضامین اصلی و فرعی گفتمان استخراج شد. تحلیل یافتهها نشان میدهد گفتمانی که توسط زنان اینفلئونسر بازتولید میشود، شامل گفتمانهای مردسالاری و سرمایهداری است.
حسن جعفریانی
چکیده
از آغاز شیوع کرونا، فضای مجازی و بهویژه اینستاگرام، بستر تولید و انتقال اطلاعات بسیاری شده است. مطالعۀ ماهیت این پیامهای پربیننده، به این دلیل اهمیت دارد که نشاندهندۀ رفتار جامعه در شرایط بحران است. تحقیق حاضر درصدد است به این سؤالات پاسخ دهد؛ پیامهای پربیننده با موضوع کرونا چه ماهیتی دارند و کدام احساسات باعث پربیننده شدن ...
بیشتر
از آغاز شیوع کرونا، فضای مجازی و بهویژه اینستاگرام، بستر تولید و انتقال اطلاعات بسیاری شده است. مطالعۀ ماهیت این پیامهای پربیننده، به این دلیل اهمیت دارد که نشاندهندۀ رفتار جامعه در شرایط بحران است. تحقیق حاضر درصدد است به این سؤالات پاسخ دهد؛ پیامهای پربیننده با موضوع کرونا چه ماهیتی دارند و کدام احساسات باعث پربیننده شدن آنها شده است؟ برای پاسخ به این سؤال، 600 پیام «وایرال» یا پربیننده در اینستاگرام در یک دورۀ 60 روزه بررسی شدند. روش تحقیق، پیمایشی بوده و برای جمعآوری دادهها در گام اول پربازدیدترین پیامها (تعداد) با موضوع کرونا انتخاب شدند؛ سپس محتوای نظر بینندگان توسط کارشناسان (متخصصان روانشناسی) نمرهدهی شد؛ در گام بعدی، دادههای کمّی حاصل شده با روش تحلیل عاملی، خوشهبندی (دستهبندی) شدند. براساس یافتههای آماری، پیامهای پربازدید، سه گونه (دسته) هستند؛ دستۀ اول، ماهیت تفریح و سرگرمی دارند؛ دستۀ دوم، ماهیت خبر و اطلاعرسانی دارند و دستۀ سوم، با هدف آموزش و تبلیغ، تولید شدهاند. همچنین براساس نتایج بهدستآمده، اگر چه عوامل اثرگذار بر پربیننده شدن پیامها، در هر گونه، متفاوت با دیگری است، بررسی محتوایی خوشهها نشان میدهد برخلاف بسیاری از یافتههای پیش از این پاندمی، در دورۀ کرونا، غافلگیری منفی، غم و ترس مهمترین ویژگیهایی هستند که باعث پربیننده شدن پیامها شدهاند. در دورۀ کرونا خشم و نفرت، اثر چندانی بر پربیننده شدن پیامها نداشتهاند.