سید مهدی شریفی؛ سمیه لبافی؛ بهاره رادمنش؛ رحمان میاح
چکیده
گسترش روزافزون فناوریهای ارتباطی و شبکۀ جهانی اینترنت، عصری جدید در تاریخ اطلاعرسانی ارتباطات جمعی رقم زده است. این تغییرات فناورانه نهتنها زیرساختهای ارتباطی، بلکه سازمانهای رسانهای را نیز دچار تغییر و تحول کرده است. این تغییرات نیازمند الگوی مدیریتی نوینی در حوزۀ اطلاعرسانی است. دراین پژوهش، از رویکرد کیفی و روش تحلیل ...
بیشتر
گسترش روزافزون فناوریهای ارتباطی و شبکۀ جهانی اینترنت، عصری جدید در تاریخ اطلاعرسانی ارتباطات جمعی رقم زده است. این تغییرات فناورانه نهتنها زیرساختهای ارتباطی، بلکه سازمانهای رسانهای را نیز دچار تغییر و تحول کرده است. این تغییرات نیازمند الگوی مدیریتی نوینی در حوزۀ اطلاعرسانی است. دراین پژوهش، از رویکرد کیفی و روش تحلیل تم بهره گرفته شده است و مؤلفههای الگوی مدیریت بخش خبر رسانۀ ملی در فضای مجازی با بهرهگیری از رویکرد ارتباطات آیینی و طی مصاحبههای عمیق با چهارد هنفر از خبرگان حوزۀ رسانه استخراج شده است. بنا بر نتایج این پژوهش، مهمترین مؤلفهها عبارتاند از: کمکردن محدودیتهای سیاسی و فرهنگی در تعامل با ذینفعان، تعامل با سازمانهای سیاستگذار در حوزۀ فضای مجازی، ایجاد زیرساخت مناسب برای توسعۀ ارتباطات آیینی در بخش خبر رسانۀ ملی و توسعۀ کاربرد محتوای کاربرساخته با رویکرد آیینی در بخشهای خبری.
اکبر صمدی نیا؛ فردوس آقاگل زاده
چکیده
روایتهای کهن، سالها در میان مردم زندگی کردهاند و در طی قرنها دوام آوردهاند. این روایتها، گاه بهصورت شفاهی و گاه بهصورت نوشتار، از نسلی به نسل دیگر منتقلشدهاند؛ اما شفاهیبودن و شنیداریبودن از شاخصهای همیشگی این روایتها بوده است. روایتها و داستانهای امروزی که در رسانهها تولید و پخش میشود، بهجز اندکی، ...
بیشتر
روایتهای کهن، سالها در میان مردم زندگی کردهاند و در طی قرنها دوام آوردهاند. این روایتها، گاه بهصورت شفاهی و گاه بهصورت نوشتار، از نسلی به نسل دیگر منتقلشدهاند؛ اما شفاهیبودن و شنیداریبودن از شاخصهای همیشگی این روایتها بوده است. روایتها و داستانهای امروزی که در رسانهها تولید و پخش میشود، بهجز اندکی، ماندگاری روایتهای کهن را ندارند. شناخت تکتک عناصر این روایتها به ما امکان میدهد بتوانیم ساختار روایتهایمان را بهروز کنیم و دریابیم که هر روایت باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا بتواند ماندگار شود. همچنین بشناسیم که شکلگیری هر روایت از کجا شروع و به کجا ختم میشود و روایت، چه زیرساختها و مشخصههای اصلی و فرعی دارد. برای انجام این پژوهش از روش تحلیل کیفی استفاده شده است. تحلیل روایت، رویکردی تحلیلی در روش کیفی است. در این پژوهش، ساختار روایت تالشی منطقه گیلان به نام «لدوبه»از منظر ساختار دراماتیک بررسی و پژوهش شده است تا بتوان بر اساس این کنکاش، الگویی برای نوشتن در رادیو و بر مبنای ساختارشناسی روایت ارائه کرد.
کاظم نظری
چکیده
این پژوهش بر پایه نظریهای بیانی در مورد نمایش تلویزیونی بر اساس نوع ارتباط بین فضای تولید و اجراء و فضای دریافت مخاطب صورت گرفته است. هدف مقالهءتعریف ماهیت و ساختار نمایش تلویزیونی با توجه به فنون و روشهای ارتباطی برای دستیابی به بیان خاصی است که میتوان از این گونه برنامهسازی انتظار داشت. به نظر نگارنده، نمایش تلویزیونی بهعنوان ...
بیشتر
این پژوهش بر پایه نظریهای بیانی در مورد نمایش تلویزیونی بر اساس نوع ارتباط بین فضای تولید و اجراء و فضای دریافت مخاطب صورت گرفته است. هدف مقالهءتعریف ماهیت و ساختار نمایش تلویزیونی با توجه به فنون و روشهای ارتباطی برای دستیابی به بیان خاصی است که میتوان از این گونه برنامهسازی انتظار داشت. به نظر نگارنده، نمایش تلویزیونی بهعنوان رسانهای که همزمان از امکانات نمایشی تئاتر و تکنیکهای تلویزیون بهره میبرد، سبب شکلگیری رسانه و البته هنری متفاوت با بیانی نو شده است. با سلطهء قطعی این بیان بر دو زبان تئاتر و تلویزیون، شاهد شکلگیری و پدیداری نظریه خاصی در عرصهء بیانی رسانه با عنوان نظریهء بیانی نمایش تلویزیونی؛ «پخش - اجرا» هستیم. این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی و براساس مقایسۀ تطبیقی و اسناد کتابخانهای است و بر پایۀ آرای «ریچارد شکنر» و «بلا بالاش» استوار است. نتیجه پژوهش نشان میدهد نظریهء شکنر و نظریه فیلم بالاش؛ در مورد ماهیت نمایشِ تلویزیونی، با سه موضوع کلانِ مادۀ خام، تکنیک ساخت و در نهایت، پخش و اجرای زنده توام است.
وحیداله موسوی
چکیده
این پژوهش به بررسی دو بُعد زیباشناسی و کارکردی ژانر تلویزیون - واقعیت پرداخته است. به همین منظور، با تمرکز بر ماهیت پیوندی این ژانر- ابعاد گوناگون و مرتبط نظری، ریشههای تاریخی، تعاریف، زیرگونهها، شیوههای متفاوت پیوندسازی و مسئلۀ واقعیت - بررسی شدهاند. دادهها از طریق مطالعۀ اسنادی، کتابخانهای و مشاهدهای گردآوری شده ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی دو بُعد زیباشناسی و کارکردی ژانر تلویزیون - واقعیت پرداخته است. به همین منظور، با تمرکز بر ماهیت پیوندی این ژانر- ابعاد گوناگون و مرتبط نظری، ریشههای تاریخی، تعاریف، زیرگونهها، شیوههای متفاوت پیوندسازی و مسئلۀ واقعیت - بررسی شدهاند. دادهها از طریق مطالعۀ اسنادی، کتابخانهای و مشاهدهای گردآوری شده و در بررسی آنها از رویکرد توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. استفاده از راهکار «پیوندسازیژانری» حاکی از زمینهها و شرایط متفاوت رسانۀ تلویزیون در عصر فناوری و مؤید تحولات قابلتوجه در ساحتهای گوناگون ژانری نظیر خالقان، مخاطبان، پژوهشگران و آثار تولیدشده است. پیوندسازی در ژانر تلویزیون - واقعیت حاکی از خلاقیت صنعت تلویزیون برای حفظ جایگاهش در بازار رقابتی (از طریق تلفیق عناصر داستانی و غیرداستانی یا واقعیت و قراردادهای ژانرهای از پیش موجود) است که برای بقا به همنوعخواری سبکها و ژانرها و قراردادهای گذشته روی میآورد و همزمان با توجه به اصول استانداردسازی و تمایزگذاری، تنوعات گوناگون را عرضه میکند.
محمد صادق صادقی پور
چکیده
ژان فرانسوا لیوتار؛ فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی چهار مقاله با موضوع سینما و مطالعات فیلم طی سالهای 1973 تا 1995 نگاشته است که سپهر اندیشۀ او در این زمینه را تشکیل میدهند. این مقالهها عبارتاند از: «ناسینما» (1973)؛ «ناخودآگاه در مقام میزانسن» (1977)؛ «دو دگردیسی امر اغواگر در سینما» (1979)؛ «ایدۀ یک فیلم سلطهگر» (1995). ...
بیشتر
ژان فرانسوا لیوتار؛ فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی چهار مقاله با موضوع سینما و مطالعات فیلم طی سالهای 1973 تا 1995 نگاشته است که سپهر اندیشۀ او در این زمینه را تشکیل میدهند. این مقالهها عبارتاند از: «ناسینما» (1973)؛ «ناخودآگاه در مقام میزانسن» (1977)؛ «دو دگردیسی امر اغواگر در سینما» (1979)؛ «ایدۀ یک فیلم سلطهگر» (1995). گرچه دیدگاه فلسفی لیوتار در مقالات فوق منعکس است، لیکن ما در این پژوهش نظریه او را عطف به نظریۀ مونتاژ آیزنشتاین، توسعه میدهیم. این شیوه در کتاب هیولای هستی: سفری با هایدگر در راه سینمای ترسآگاهانه نیز به کار گرفته شده تا آرای هایدگر در تدوین نظریهای سینمایی مبنی بر تجلی جلوههای ترسآگاهی، بهمثابه رویداد حقیقت، تبیین شود.
شهاب الدین عادل؛ معصومه گنجه ای
دوره 2، شماره 4 ، شهریور 1398، صفحه 141-168
چکیده
تصویر بر میل نگریستن مخاطب مبتنی است. فیلم داستانی با امکانات بصری خود، میل به تماشا را به سمت موضوع اصلی روایت میبرد؛ به این معنا که موضوع را در قالب ابژهای بصری ارائه میکند، آن را تماشایی میسازد تا پاسخگوی تمنای نگریستن مخاطب باشد. این ابژه بصری، بسته به مطلوب میل متنی فیلم، میتواند- از چهره و شمایل کاراکتری خاص گرفته ...
بیشتر
تصویر بر میل نگریستن مخاطب مبتنی است. فیلم داستانی با امکانات بصری خود، میل به تماشا را به سمت موضوع اصلی روایت میبرد؛ به این معنا که موضوع را در قالب ابژهای بصری ارائه میکند، آن را تماشایی میسازد تا پاسخگوی تمنای نگریستن مخاطب باشد. این ابژه بصری، بسته به مطلوب میل متنی فیلم، میتواند- از چهره و شمایل کاراکتری خاص گرفته تا مکانها، اشیا و عناصر بصری تجریدی که یک مفهوم خاص را نمادین میکنند- صورتهای گوناگون بپذیرد. با وجود این،گروهی از فیلمها، از جمله فیلمهایی که به امور دینی میپردازند و اشخاص مقدس را به تصویر میکشند، ابژه مورد تمنا؛ یعنی کاراکتر مقدس را از تصویر حذف و تمنای نگریستن مخاطب را حول محور غیاب شمایل او سازماندهی میکنند.[1] این امر، موقعیت ویژهای در مورد مخاطب و وضعیت روانی او در مواجهه با تصویر ایجاد میکند که توضیح و تحلیل آن، در چارچوب نقد روانکاوانه لکانی با محوریت ابژهa، مدّنظر پژوهش حاضر است؛ به این صورت که پس از توضیح مفاهیمی همچون میل متنی، نگاه و ابژه a ضمن یک قیاس تطبیقی، وضعیت مخاطب و رویارویی با ابژه حاضر و غایب؛ و در نهایت، تاثیر غیاب ابژه بر مخاطب، بررسی میشود.